پنجشنبه های مستند در مهر؛
مستندسازان از دوربین هایی گفتند که در جنگ ۱۲ روزه خاموش شد!
سام فیلم: سام فیلم: محمدرضا گودرزی کارگردان مستند روایت دوربین های خاموش ضمن اشاره به موضوع این فیلم اظهار داشت که مستندسازان در این مستند از دغدغه ها و تجربیاتشان در زمان جنگ ۱۲ روزه صحبت می کنند.
محمدرضا گودرزی کارگردان مستند «روایت دوربین های خاموش» در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: مستند «روایت دوربین های خاموش» در مرحله تولید قرار دارد. ما درحال مصاحبه با کارگردانان و تهیه کنندگان مستند هستیم که احتمالا به حدود ۲۵ مصاحبه خواهد رسید. این مصاحبه ها با اشخاصی به انجام می رسد که در دوران جنگ ۱۲ روزه یا دست به تولید زدند و یا در رابطه با این تولیدات نظراتی دارند که می تواند برای آینده مفید باشد. تابحال حدود ۱۷ مصاحبه ضبط شده و باقی مصاحبه ها به سبب مشغله مستندسازان به تعویق افتاده است. وی در رابطه با ایده ساخت مستندی در رابطه با مستندسازان در طول جنگ توضیح داد: با شروع جنگ و وقوع این اتفاق، مانند همه افراد جامعه که با این خبر ناگهانی مواجه گشتند، نخستین فکر ما این بود که چه کاری می توانیم انجام دهیم. از آنجائیکه من در زمان جنگ کنار مستندسازان فعالیت داشتم، تلاشهای آنان، خانواده هایشان و گاهی موفقیت هایشان را مشاهده می کردم و احساس می کردم این تجربه ارزش ثبت و ضبط دارد. در هر صورت، همه غافلگیر شده بودند و امکان کار برای اهالی رسانه محدود بود. مجوزهای ضروری جهت تولید در سطح جامعه به سادگی صادر نمی شد و نگاه مثبتی نسبت به آنها وجود نداشت. گودرزی تصریح کرد: اگر روزی در آینده بپرسیم در جنگ ۱۲ روزه چه اتفاقی افتاد، برای بیان وقایع به تصویر، قصه و روایت نیاز داریم. اگر در آینده ای نزدیک بپرسند مستندسازان در دوران جنگ کجا بودند، شاید پاسخی نداشته باشیم، برای اینکه مشاهدات و نکاتمان را ثبت نکرده ایم. به این فکر کردم که اگر این نکات و موانعی را که مستندسازان با آن روبه رو شدند، ثبت نماییم، در آینده جای خالی آنرا احساس نخواهیم کرد. یعنی احساس نمی نماییم که آنها در زمان جنگ کاری انجام ندادند. در واقع این افراد تلاش کردند و اگر ضعفی وجود دارد، مربوط به مستندسازان نیست.
وی در جواب این پرسش که معیار انتخاب افراد برای مصاحبه چه بود، توضیح داد: من ۲ اولویت داشتم؛ اولویت اول با کسانی بود که در میدان، با قصد تولید اثر حاضر شده و وقایع را مستقیماً مشاهده نمودند. بخشی از آنها موفق به ثبت و ضبط شدند و بخشی دیگر، به سبب خاموش بودن دوربین ها، نتوانستند وقایع را ثبت کنند اما مشاهدات و داستانهای آنها می تواند به بازآفرینی و تصویرسازی آن لحظات کمک نماید. بخش دیگری از اشخاصی که دعوت به مصاحبه شدند، کسانی بودند که در میدان حضور نداشتند اما تلاش می کردند حضور مستندسازان را تسهیل کنند که عموماً تهیه کنندگان هستند.
نقد مستندسازان نسبت به پروتکلهای رسانه ای
گودرزی در رابطه با رویکرد این مصاحبه ها خاطرنشان کرد: رویکرد ما صرفا به ثبت روزهای جنگ محدود نبود. بدون شک بخش مهمی از مصاحبه ها به بازگویی و بازآفرینی تجربه های شخصی اختصاص یافت، اما در عین حال نقدهای جدی نیز نسبت به پروتکلهای رسانه ای و شیوه مواجهه با بحران عنوان شد. خیلی از مستندسازان اشاره کردند که به سبب دریافت نکردن مجوز یا وجود نگاه های محدودکننده، نتوانستند اثر خویش را به پایان برسانند. در حقیقت، این گفتگوها ترکیبی از روایت زیسته و نقد ساختاری بود. وی با اشاره به این که تمرکز اصلی شان کاملا بر پایتخت بوده است، اظهار داشت: عملا فرصت و امکان توسعه میدانی به شهر های دیگر را به سبب فشردگی زمانی پروژه و این که بیشتر سوژه های حرفه ای این دوره در تهران مستقر بودند، نداشتیم. ازاین رو بدنه داستانها از تهران گردآوری شده و از منظر حرفه ای، این مستند اکوسیستم مستندسازی در پایتخت در ایام جنگ را روایت می کند.
از مصاحبه با مدیران تا روایت تجربیات میدانی
این مستندساز در رابطه با اشخاصی که با آنها مصاحبه کرده است، عنوان کرد: یکی از خصوصیت های این پروژه این بود که توانستیم با طیف متنوعی از چهره های شاخص در عرصه مستند از مدیران رسانه ای گرفته تا مستندسازان میدانی و پیشکسوتان گفتگو نماییم. مثلا با محسن یزدی صحبت کردیم که سال ها مدیریت شبکه مستند را برعهده داشته است و تجربه رسانه ای اش وزن تحلیلی زیادی به داستانها می دهد. همینطور گفتگویی داشتیم با مرتضی شعبانی، از چهره های باسابقه گروه روایت فتح که در عرصه مستند جنگی نامی شناخته شده است. در کنار آنها، اشخاصی مانند سعید رشتیان تهیه کننده باسابقه و از بنیان گذاران انجمن تهیه کنندگان مستند و حامد شکیبانیا که آثار گوناگونی در عرصه جنگ و مقاومت تهیه کرده است نیز حضور دارند. همینطور با محسن اسلام زاده و وحید فرجی که در سالیان اخیر در خط مقدم داستانهای میدانی حضور داشته اند و آثار مهمی ساخته اند، نیز مصاحبه کرده ایم. از نسل جوان تر هم با مستندسازی مثل محسن اردستانی گفتگو کردیم که تجربه های تازه و نگاه متفاوتی دارد. وی تصریح کرد: این ترکیب به ما اجازه داد که داستانها فقط محدود به یک زاویه یا نسل خاص نباشد، بلکه از مدیریت و سیاست گذاری گرفته تا تجربه میدانی و نگاه نسل جدید، همه کنار هم قرار بگیرند و یک تصویر جامع تر از جنگ و مستندسازی در آن دوره بسازند.
اگر امروز را ثبت نکنیم، فردا به دلخواه شخص دیگری روایت می شود
گودرزی با اشاره به این که خودش نیز در زمان جنگ دوربین در دست گرفته است، اظهار داشت: من هم در ایام جنگ در حد امکان و با همه محدودیت ها، دوربین را روشن و بخشی از وقایع را ثبت کردم. البته بخشی از این پلان ها هنوز استفاده نشده اند و شاید در همین فیلم یا در آیتم های کوتاه منتشر شوند. برای من مهم «مسئولیت حافظه» است برای اینکه اگر امروز را ثبت نکنیم، فردا تاریخ به دلخواهِ دیگری روایت می شود. همین حس مسئولیت، موتورِ «روایت دوربین های خاموش» است. این کارگردان با اشاره به این مورد که یکی از جذابیت های این پروژه تنوع مصاحبه شوندگان است، اظهار داشت: ما با مستندسازان میدانی، مدیران رسانه ای، تهیه کنندگان و پیشکسوتان حوزه مستند صحبت کردیم. هرکدام زاویه ای متفاوت داشتند، اما در عین تفاوت ها، چند نقطه مشترک به وضوح دیده می شد. حدودا نکته مشترک همه این بود که احساس می کردند در ایام جنگ مسئولیت دارند. حتی آنهایی که امکان تصویربرداری نداشتند، یا پروژه شان نیمه کاره مانده بود، باز هم دغدغه داشتند که اگر ما روایت نکنیم، تاریخ این خلا را پر نخواهد کرد. این حس وظیفه، نخ نامرئی ای بود که همه داستانها را به هم پیوند می داد. وی با اشاره به تفاوت ها در زاویه نگاه این افراد توضیح داد: مستندسازان جوان بیشتر در رابطه با موانع عملی، خطرات شخصی و مشکلات فنی صحبت می کردند. مدیران رسانه ای نگاه ساختاری تر داشتند و نقد می کردند که چرا اعتماد به مستندساز وجود ندارد یا چرا پروتکلهای رسانه ای به جای کمک، مانع می شوند. پیشکسوتان هم بیشتر روی تجربه تاریخی تاکید داشتند، یا آن روزها را با انقلاب ۵۷ یا جنگ های قبلی مقایسه می کردند و این که چگونه می شود از این تجربه ها درس گرفت.
مستندساز وظیفه اقناعی دارد
گودرزی عنوان کرد: از دید من هیچ اشکالی ندارد که مستندساز در دل جنگ نقش خویش را تغییر دهد و شبیه یک خبرنگار، گزارشگر یا حتی بلاگر عمل کند. اولویت وی در آن لحظه اثرگذاری است؛ اینکه بتواند روایت درست را در زمان درست به مخاطب برساند اما تفاوت بنیادین بین مستندساز و خبرنگار در «وظیفه» است. خبرنگار کارش اطلاع رسانی است یعنی انتقال سریع خبر، عدد، آمار و آن چه رخداده است اما مستندساز وظیفه عمیق تری همچون اقناع سازی دارد. فیلم مستند تلاش می کند با ترکیب روایت، تصویر، تحلیل و تجربه انسانی، مخاطب را قانع کند که به عمق ماجرا نگاه کند، نه فقط به ظاهر آن. ازاین رو حتی اگر مستندساز در لحظه شبیه خبرنگار عمل کند، نتیجه کار او می تواند از سطح خبر فراتر برود و به روایت تاریخی و اجتماعی تبدیل گردد. به بیان دیگر، خبرنگار خبر می دهد اما مستندساز روایت می سازد. خبرنگار سرعت دارد، مستندساز عمق. هر ۲ در جنگ ضروری اند اما کارکردشان متفاوت می باشد و مکمل یکدیگر هستند. این کارگردان در رابطه با انتخاب عنوان «روایت دوربین های خاموش» توضیح داد: این اسم به همان واقعیتی اشاره دارد که خیلی از مستندسازان در ایام جنگ تجربه کردند یعنی دوربین هایشان خاموش ماند، نه به سبب بی تفاوتی، بلکه به سبب نبود مجوز و شرایط دشوار تولید. ما در این فیلم کوشیده ایم این داستانهای خاموش را زنده نماییم و به حافظه جمعی بازگردانیم. گودرزی در رابطه با پخش این مستند عنوان کرد: برای پخش، چند مسیر موازی را درنظر داریم. در مرحله نخست می خواهیم نسخه نهائی را به جشنواره «سینما حقیقت» عرضه نماییم، چون این جشنواره مهم ترین ویترین سینمای مستند در ایران است. علاوه بر آن، مذاکراتی برای پخش تلویزیونی هم خواهیم داشت برای اینکه این مورد برای مخاطب عمومی اهمیت دارد و می تواند گسترده تر دیده شود.
امروزه دیگر نمی توان تصاویر را کاملا سانسور کرد
وی در جواب پرسشی در رابطه با این که در دورانی که حدودا همه چیز توسط دوربین های مداربسته، موبایل ها، پهپادها و حتی ماهواره ها قابل ثبت است، چرا باز هم حساسیت اصلی متوجه عکاسان و مستندسازان حرفه ای است، اظهار داشت: ما امروز در دوره ای زندگی می نماییم که دیگر نمی توان اخبار و تصاویر را به صورت کامل سانسور کرد. دوربین های مداربسته در شهر، موبایل هایی که در جیب مردم است، حتی دوربین های ماشین ها و پهپادها و ماهواره ها همه درحال ثبت حقیقت هستند. اما تناقض اینجاست که در بین این انبوه دوربین های غیرقابل کنترل، بیشترین حساسیت متوجه عکاسان، خبرنگاران و مستندسازان حرفه ای است. این در شرایطی است که اتفاقاً کسی که با دوربین حرفه ای سر صحنه حاضر می شود، فردی است شناخته شده که میتوان کار او را پیگیری و حتی بر آن نظارت کرد اما وقتی تصاویر توسط موبایل های شخصی یا دوربین های مخفی گرفته می شود، هیچ کس نمی تواند جریانش را مدیریت کند. همین تناقض موجب می شود بخش بزرگی از حافظه تصویری جامعه در معرض نابودی یا تحریف قرار بگیرد. گودرزی تصریح کرد: در خیلی از مصاحبه ها، یک خاطره مشترک تکرار شد بر مبنای این که مستندساز یا عکاس وقتی با برخورد نیروهای امنیتی روبه رو می شد، می گفت؛ «رم دوربین برای خودتان، ولی این تصاویر را پاک نکنید. این تصاویر مهم می باشد و بخشی از تاریخ کشور است». این نشان میدهد دغدغه اصلی مستندساز نه مالکیت شخصی تصویر، بلکه بقای حافظه تاریخی بود. او می خواست مطمئن شود که این لحظه ها از بین نمی رود و بعدها می تواند سندی برای حقیقت باشد. این کارگردان در آخر متذکر شد: اگر اعتماد به مستندساز وجود داشته باشد، روایت کشور از بحران ها غنی تر و مستندتر خواهد شد و اگر نباشد، جای آنرا داستانهای پراکنده و غیرقابل کنترل پر می کند. بطور خلاصه گزارشگر کارش اطلاع رسانی است یعنی انتقال سریع خبر، عدد، آمار و آنچه رخداده است اما مستندساز وظیفه عمیق تری همچون اقناع سازی دارد. هر ۲ در جنگ ضروری اند اما کارکردشان متفاوت می باشد و مکمل یکدیگر هستند. این در شرایطیست که اتفاقاً کسی که با دوربین حرفه ای سر صحنه حاضر می شود، فردی است شناخته شده که میتوان کار او را پیگیری و حتی بر آن نظارت کرد اما وقتی تصاویر توسط موبایل های شخصی یا دوربین های مخفی گرفته می شود، هیچ کس نمی تواند جریانش را مدیریت کند.
منبع: سام فیلم
این مطلب سام فیلم را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
کامنتهای بینندگان سام فیلم در مورد این مطلب