محمدمهدی عسگرپوررئیس هیئت مدیره خانه سینما:

وظیفه ما پیگیری است

وظیفه ما پیگیری است به گزارش سام فیلم، شرق نوشت: گفتگو ما با محمدمهدی عسگرپور، رئیس هیئت مدیره خانه سینما و مدیرعامل خانه هنرمندان، پس از انتشار علنی بیانیه معروف خانه سینما انجام شد. انتشار آن بیانیه در آن شرایط دشوار اجتماعی، هزینه زا بود؛ بااین حال، فرصتی فراهم آمد تا اهالی خانه بهتر بتوانند مسائل هنرمندان بازداشتی را پیگیری کنند. در این گفتگو عسگرپور نگاه خانه و مسائل پشت پرده را حتی الامکان و تا جایی که انتشار آن مشکلی پیش نیاورد، با ما در بین گذاشت. این گفتگو می توانست صریح تر باشد، اما شرایط امروز حرف های دیگر را به روزهای آتی موکول کرد.


از اواخر شهریور سالجاری در سطح جامعه اتفاقاتی رخ داد که خواسته یا ناخواسته تبعاتش در عرصه هنر و سینما منعکس شد. بعنوان مدیری که سال ها بر مسند مناصب مهم فرهنگی و هنری تکیه زده، تحلیلتان از وقایع اخیر چیست؟ به سبب ماجراهای اخیر، جلسات زیادی با برخی مقامات مسئول داشتیم و نکته ای که اغلب بر آن پافشاری می کردیم شاید به روحیات مان برمی گردد و ذهنی که در فیلم نامه نویسی بیشتر به کارمان می آید پیداکردن روابط علت و معلولی بود؛ یعنی اصرارمان این بود که آقایان و مسؤلان ذی ربط دست کم فکر کنند آنچه امروز با آن مواجه هستیم، حاصل چه چیزی است؟ آیا اتفاقی است که ظرف دو ماه بسته بندی شده؟ آیا از جانب کشورهای خارجی سفارش شده که یکدفعه با آن مواجه شدیم؟ یا این که حاصل چیزی است که برای خودش طول و عرضی دارد؟ به هر حال آنچه با آن مواجه شدیم، حاصل کاشت اعمال مان در دوره های گذشته است. اکوسیستمی شکل گرفته و امروزه با نتایجش مواجهیم. شاید زمانی در حوزه های مختلف چندان متوجه تبعات تصمیماتی که مسؤلان مربوطه اتخاذ می کردند، نبودند که تا کجا می رود و چه نتایجی برای جامعه به بار می آورد. امثال ما فقط می توانیم رخدادهای پیش از انقلاب را مطالعه کنیم؛ چون تجربه حضوری نداشتیم. بنا بر این می گویم پس از انقلاب اساسا جریانی که مدیریت کشور را بر عهده گرفته، به بازتاب رفتارش در آینده فکر نکرده است. انگار همه چیز در لحظه اتفاق افتاده و کمتر در رابطه با آن آینده نگری شده است. مثلاً وقتی تصمیم گرفته شد آموزش در کشور به دو بخش دولتی و غیردولتی (غیردولتی به مفهوم غیرانتفاعی و اقتصاد و پول) تقسیم شود، بدون توجه به نتایج آن این صورت گرفت. به این فکر نشد که آیا در کشور ما زیرساخت های آن وجود دارد یا ندارد. یعنی با این نگاه خواه ناخواه نوعی شکاف طبقاتی به وجود آمد؟ فقط شکاف طبقاتی نیست. این به اضافه یک جریان رانتی بوجود آمد که به نظرم مهم است؛ چون اساسا در جوامع مختلف اختلاف طبقاتی کم وبیش وجود دارد؛ حالا در یکی کمتر و در یکی بیشتر. با جامعه بی طبقه یا طبقات نزدیک به هم که مواجه نیستیم. اما چیزی که برهم زننده ماجراها در کشور ماست، وجود جریانی است که حداقل از جهت روانی، برای رسیدن از نقطه «الف» به «ب» باید به رانتی متصل شد! همین برهم زننده است و از دل آن بی عدالتی و ناعدالتی بیرون می آید. به نظرم همین مبحث سبب شد مسئولانی که لیاقت مسئولیت را ندارند و کاملا اشتباه مسئول شده اند (اشتباه از دید عمومی وگرنه حتما دلایلی برای مسئول شدن شان وجود داشته) از همین سپر بهره گیرند. آن پارادایمی که امکان دارد از آن مدیریت بیرون بیاید و در کنارش علم اقتصاد، جامعه شناسی، روان شناسی و... کنار گذاشته می شود، به جریان کاملا شعاری که هیچ تحلیلی نمی تواند بدهد، تبدیل می شود. در واقع تحلیل ها در حد شعار است و ربطی به متن واقعیات جامعه ندارد؟ بله. مسئولی که می خواهد برای دیدار از شهر یا جایی برود، بابتش هزینه زیادی می کند. آدم هایی را از جاهای مختلف جمع می کنند تا او را ببینند. او هم گرفتار توهم می شود. توهم فقط در فضای مجازی که نیست. آن هم مثل کامنت عمل می کند. احساس می کند بین مردم خیلی محبوب است. در نهایت کم کم احساس می کند هاله ای را هم می بیند! با این توهم احساس می کند از جایی نمایندگی دارد و اطرافیانش هم آن قدر در این ماجرا می دمند که خودش را در حریم خاصی تعریف می کند و اگر کسی به این حریم معترض شود، بطور قطع به او برمی خورد؛ چون احساس می کند اینها متوجه نیستند. ازاین رو آقایانی که به هنرمندان و جامعه فرهنگ و هنر ایراد می گیرند که شما تحت تاثیر کامنت های فضای مجازی هستید، به نظرم پاسخ مشخص به آنها اینست که شما هم تحت تاثیر فضایی هستید که خودتان ایجاد می کنید و اطرافیان تان اتفاقا بلد هستند مدیریت کنند و شاید خودتان هم ندانید، تحت تاثیر آنها قرار گفته اید. در سالهای اخیر باتوجه به بزنگاه های مختلف مثل انتخابات ریاست جمهوری، برخورد دوگانه ای با سلبریتی ها انجام شده است. اگر مثلاً چهار دوره ریاست جمهوری اخیر را با دقت بررسی نماییم، در دو دوره تبلیغات شد که هنرمندان دوست دارند در کنار مردم باشند و حتی برخی نامزدها به بعضی از بازیگران معروف پول های کلان دادند که در مراسم سخنرانی یا فیلمهای تبلیغاتی شان شرکت نمایند. اما در دوره ای دیگر به این نتیجه رسیدند که نتیجه انتخابات آن چیزی نیست که مدنظر ماست؛ ازاین رو نگاه به بازیگران و کلا سلبریتی ها عوض شد؛ یعنی کلا از پروژه «سلبریتی زایی» به «سلبریتی زدایی» رسیدند و در نهایت هم در اتفاقات اخیر برخوردهای قضایی با آنها صورت گرفت. البته این تحلیل ورای مثبت یا منفی ارزیابی کردن عملکرد این افراد است. یا آن قدر پول های بی حساب وکتاب وارد سینما کرده اند که دستمزد بعضی از بازیگران نجومی بالا رفت. آن وقت به نهادی که می توانست سلبریتی را مجبور به پاسخ گویی کند، یعنی خبرنگاری و روزنامه نگاری، آن قدر بی محلی کردند که توانی برای این قشر باقی نماند. شما دستمزد خبرنگاران را با بازیگران مقایسه کنید! نتایج آنرا بهتر می بینید. به هر شکل فضایی مصنوعی در سینما ایجاد کردند که نتیجه این شد که هم اکنون بیشتر افراد رضایت ندارند؛ حتی بازیگران میلیاردی! تحلیل شما از این وضعیت چیست؟ جریان قدرت در کشور ما (منظورم از قدرت در همین سطوحی است که بر اثر انتخابات، انتصابات شکل می گیرد) چندان برگرفته از جریان های معروف در کشورهایی که بحث دموکراسی در آنها جدی است، نیست. خب چنین نگاهی که شما به آن اشاره کردید، وجود دارد؛ چون از تجربه دوره قبل استفاده شد و چون در انتها هر دولتی، دولت ضعیف تر از زمانی است که کارش را آغاز کرده و دولت جدید از این ضعف استفاده می نماید و می گوید می دانید چرا این دولت موفق بود که رای آورد، چون هنرمندان پشتش بودند، ولی ببینید دولت فعلی ناموفق بوده. شما به جهت اینکه موفق شوید هنرمندان را کلا کنار بگذارید و دقیقاً برعکس عمل کنید. در دو دوره هم این صورت گرفت و چون آن دولت موفق نبود، باردیگر این نظریه مطرح شد؛ چون از هنرمندان استفاده نکردند و ما استفاده خواهیم کرد. امکان دارد دائما از این رفت و برگشت در ساختار قدرت استفاده گردد. همکاران ما هم بعضی وقت ها بنا بر دلایلی، اگر از خودشان بپرسید می گویند ببخشید ما مجبور به انتخاب بین بد و بدتر هستیم و به شوخی می گفتند بین گزینه ها «نلسون ماندلا» و «ماهاتیر محمد» که نیستند، سه نفر هستند که باید یکی را انتخاب نماییم و فرق شان هم امکان دارد مثلاً به اضافه منفی ۵۰ گرم شود و تغییر شگرفی که نیست! پس مجبور هستیم بین این کاندیداهای موجود یکی را انتخاب کنیم! خب این مسائل تلاطم خودش را دارد. برخی امکان دارد این طور فکر کنند. برخی هم امکان دارد هیجان بیشتری داشته باشند، ولی در نهایت نباید مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. یعنی کارکردها در هر صورت محدود است؟ بله. به هر حال بعضی از این نکات را نمی توانیم نادیده بگیریم. قدرتی که امروز بعنوان دولت روی کار است، اگر پشتوانه هنرمندان را داشت شاید نوع ادعایش طور دیگری می شد. بیشتر حضور آدم ها بستگی به این دارد و خیلی هم زودگذر است و امکان دارد سه، چهار سال بعد با میزانسن دیگری مواجه شویم که دیگر این موضوعات، مبحث اصلی ما نباشند. اتفاقی که در دوره آقای احمدی نژاد رخ داد، این بود که می خواستند خانه سینما تعطیل شود که شما و همکاران تان خیلی مقاومت به خرج دادید. هم اکنون هم مسئولیت شما در خانه سینما خطیر است. نخستین اطلاعیه ای که در خانه سینما منتشر گردید و بحث تجمع را مطرح کردید، اطلاعیه ای جسارت آمیز بود. تحت چه شرایطی به این نتیجه رسیدید که چنین بیانیه جسورانه ای در آن مقطع تاریخی منتشر کنید؟ این ماجراها در هر دوره ای فرق می کند. در سال ۸۸ مبحث تعطیلی را طور دیگری در خانه سینما تجربه کردیم که البته خوشبختانه مبحث با همدلی به پایان رسید. امروز هم خوشبختانه این هیئت مدیره گرفتار تب ولرز نشد و هماهنگ عمل کرد. به نظرم تا حالا این هیئت مدیره یکی از بهترین ها بود که من تجربه کردم. دقیق تر بپرسم. بعد از آن که خانه سینما باردیگر کارش را آغاز کرد و از تعطیلی موقت خارج شد، در دوره های مختلف هیئت مدیره خیلی گرفتار ضعف بود. حتی یادم است در دوره ای مطلبی نوشته بودم که هنوز مشکلات خانه سینما مثل شخصیت حقیقی آن حل نشده! هنوز چکی که به اسمش صادر می شود، در وجه حقیقی صادر می شود؛ یعنی همچنان مسائل صنفی اش حل نشده! یا خیلی جاها با نظرات آحاد سینما فاصله گرفته بودند. از طرفی هم در فضای مجازی اغلب شنیده می شود که سینماگران کلا همه چیز را رها کنند و تشویق به تحریم می کنند. این در حالیست که صادرکنندگان چنین تصمیماتی از وضعیت معیشتی، روحی و جسمی سینماگران هیچ اطلاع درستی ندارند. حال دراین میان نگاه شما چیست؟ هنرمندان بعنوان بخشی از جامعه امکان دارد در این تلاطم قرار بگیرند؛ ازاین رو درمورد پدیده های مختلف سریع تصمیم نمی گیریم که در کدام قطب یا جریان قرار گرفته که تحریم نماییم یا نه. وظیفه ما پیگیری است. چندی قبل خانه سینما به وزیر فرهنگ و ارشاد در رابطه با شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش نامه ای ارسال کرد. یکی، دو نفر به من گفتند درست در زمانی که همکاران شما را بازداشت می کنند، ارسال چنین نامه ای چه موضوعیتی دارد! پاسخ دادم اساسا این وظیفه صنفی ماست. اگر هم اکنون این وظیفه را انجام ندهم چون آگاه شده بودیم چیزی درحال تصویب شدن است – باید پنج سال برای ابطال آن بدویم! یعنی رسیدگی به مشکلات وارده، خانه را از وظایف صنفی خود دور کرده؟ دقیقاً. بنا بر این می گویم همین نوع پیگیری های صنفی در فرهنگ فعلی کشور ما این گونه ترجمه می شود که در فضای قطبی سازی قرار گرفته ایم! علل تان برای نوشتن نامه به شورای انقلاب فرهنگی چه بود؟ چند وقت پیش با متنی مواجه شدم که در شورای عالی انقلاب فرهنگی این متن از جانب دولت پیشنهاد شده و مقرر است جایگزین آئین نامه های فعلی حوزه پروانه ساخت و پروانه نمایش شود. این متن، ظاهری داشت که مثل بسیاری از متن های دیگر است. می گفتند این که چیزی نیست. در این متن گفته شده شورا باید بررسی کند و به صلاحدید می تواند این طور باشد؛ ولی کسانی که کار صنفی زیاد کرده و حرفه ای درگیر این موضوعات بوده اند، از تک تک این کلمات می توانند متوجه شوند مقرر است آینده پروانه ساخت و پروانه نمایش چگونه شود. من به شخصه و همینطور بقیه دوستان احساس مان این بود که با تصویب این متن در واقع با وضعیتی مواجه می شویم که می توانیم بگوییم سینما کارایی خویش را به میزان بسیار زیادی حتی در مقایسه با هم اکنون از دست خواهد داد؛ یعنی پس از این شاید دیگر نمی توان فیلم غیرارگانی ساخت! یعنی سینمای مستقل نابود می شود؟ کاملا. امکان دارد به آقایانی که پیگیر این طرح از سوی دولت هستند، بگویید بگویند کجای این متن این طور می گوید و ما باید این را توضیح دهیم. این متن البته یک سابقه دارد. اساسا در ارتباط با آقایان دولت دهم است و آن زمان نوشته بودند و می خواستند پیگیری کنند که به سرانجام نرسید. خوش بینانه می گویم دولت فعلی فکر کرده این هم یک متن است، پس بهتر است که جایگزین متن قبلی شود. در شکل بدبینانه هم باید بگویم خیلی دوست ندارند سینما رشد کند. اطلاعی که من داشتم، ظاهرا قرار بود در شورای هنر تصویب شود. شورای هنر یکی از شاخه های شورای عالی انقلاب فرهنگی است که رئیسش وزیر ارشاد است و بعد هم برود در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی که آنجا در صحن وقتی قرار بگیرد، انگار کار تخصصی در شورای هنر انجام شده و سریع تر تصویب می شود و ما هم با آن بعنوان قانون مواجه می شویم؛ چون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. همه باید با هم جمع شویم و ببینیم چطور باید حل نماییم و بعد هم دولت بگوید که ببخشید من با یک مصوبه مواجه هستم و چون قانون است، دیگر نمی توانم کاری بکنم. یعنی آقای خزایی بعنوان رئیس سازمان سینمایی متوجه این مورد نشد؟ برای ایشان قبل تر گفته و مکتوب فرستاده بودم. توجه کردن یا نکردنش را خودشان باید توضیح دهند؛ اما این واقعا مورد عجیبی است که این اتفاق در کشوری می افتد که بضاعت سینمایی کمی ندارد. امروزمان را نبینید که با ما این طور رفتار می کنند! این سینما در طول این سال ها موجبات افتخار این کشور را در خیلی از جشنواره های جهانی فراهم نموده. این سرمایه ها و فیلم سازان بزرگی که داریم امکان دارد بین شان پزشک، مهندس و جراح باشد. در اعضای خانه سینما حدودا از همه ترکیبات وجود دارد. این که شما چنین جامعه ای را نادیده بگیرید، به جهت اینکه یک متن مهمی را می خواهید آماده کرده و به قانون تبدیل کنید و از این افراد نظرخواهی نکنید یا نظرخواهی گزینشی کنید، اصلا قابل قبول نیست. در همین پیکره کسانی هستند که همان زمانی که خانه سینما را در دولت دهم تعطیل کردند، برخی از همکاران ما با همان دولت همکاری و اتفاقا کمک کردند تا به در قفل بیندازند، پلمب کنند و درنهایت به همه ما لبخند بزنند. امکان دارد بعضی از دوستان هم اکنون هم بخواهند در تصویب این متن به دولت کمک کنند و دولت بگوید ما از همکاران شما اظهارنظر خواسته ایم! اما از چه کسانی کمک خواسته اند؟ امکان دارد چند نفر از همکاران این مدلی را پیدا کنند و نظر هم بدهند؛ ولی آیا واقعا این حرکت متمدنانه است که متنی را که با هست و نیست سینما سروکار دارد، از کارشناسان و فعالان این حوزه نظرخواهی نکنید و بعد بگویید ما می خواهیم تعامل زیادی با بخش خصوصی صنف داشته باشیم!؟ تعامل این گونه شدنی است؟ تعامل از اینجا آغاز می شود که با اهل فن گفتگو کنید و نظر بخواهید. نه این که شما متنی را بدون اطلاع اهل فن تصویب کنید، بعد در جشنی که می خواهید برگزار کنید، همه را دعوت کنید! آیا سازمان سینمایی و شخص آقای خزایی با شما همراه است؟ نحوه تعامل خانه سینما و سازمان سینمایی به خصوص درمورد بازداشتی هایی که صورت گرفته، چطور بود؟ تفاوت های سازمان سینمایی فعلی با سال ۸۸ زیاد است. منظورم وزارت ارشاد نیست؛ چون وزیر ارشادی که آن زمان سال ۸۸ بود (آقای حسینی) مرد شریفی بود؛ اما به نظرم تسلطش در اداره حوزه فرهنگ و ارشاد کم بود؛ ولی هریک از نهادهای بالادستی جایگاه خودشان را در این سال ها داشته اند. آن زمان تفاوت ها خیلی معلوم نبود؛ اما هم اکنون بنظر می رسد یکدست عمل می کنند. در تریبون ها که مسؤلان مربوطه یکدست هستند؛ اما در حقیقت این طور نیست. در کف خیابان یا در سطحی که باید مسائل همکاران را در سطوح مختلف پیگیری نماییم، متوجه می شویم انگار با یک فکر واحد مواجه نیستیم. یک گروه می گویند چرا جعفر پناهی در زندان است؟ گروه دیگر می گوید باید در زندان باشد و شما متوجه نمی شوید قدرت دست کدام شان است. مثلاً برای داشتن یک دفتر انتشاراتی پنج، شش مدل استعلام می شود که مشخص شود شما صلاحیت این مجوز را دارید. بعد رئیس بانک ملی با کدام مجوز شد آقای خاوری و اختلاس کرد و از ایران رفت. کدام استعلام انجام شده که نتیجه این چنین شد! اینجا قوه قضاییه می تواند خط کش بگذارد و بگوید فلان هنرمند با فلان کلمه یا جمله که ابراز کرده، تخلف کرده؛ چون بار حقوقی دارد. بعد می گوییم فلان آدم می گوید بخش اعظم سینماگران همه شان فاسد هستند. بعد ما می گوییم با کدام ادله و چگونه این افترا ثابت شدنی است؟ وقتی می گویند بخش اعظم اعضای فلان خانه فاسد هستند، آنجا چرا خط کش تان کار نمی کند؟ آیا اصلا مترتان عوض شده؟ این سبب می شود که فاصله هنرمند با این پیکره روزبه روز بیشتر شود؛ چون فکر می کنند اعمال و رفتار با خط کش و معیار واحدی سنجیده نمی شوند. بالاخره تعداد بازداشتی ها مشخص شده؟ این لیست خیلی متغیر است. در تمام این حوزه ها حدود ۲۰۰ نفر از همکاران گرفتار مسائلی شده بودند که متغیر بود. مثلاً پنج تا کم می شد دو تا اضافه می شد. آنچه هم اکنون فکر می کنم وجود دارد اینست که تعداد همکاران ما در سینما که هم اکنون در بازداشت هستند به صفر خیلی نزدیک شده. برخی ها می گویند اصلا نداریم و بعضی می گویند همه همکاران ما هستند. بدین سبب حقوقی اختلاف نظر وجود دارد. مثلاً ما می گوییم فلانی در بازداشت است، قوه قضاییه می گوید چون حکم صادر شده، دیگر بازداشتی حساب نمی شود و می توانند زندانی تلقی شوند. همکاران ما در کمیته پیگیری تا جایی که امکان دارد و امکان حقوقی و قضایی باشد پیگیری می کنند. یکی، دو مورد از دادگاه های همکاران را شرکت کردم و چون اعلام نکرده بودند غیرعلنی گفتیم لابد علنی است. اما این که گفته شده بود نماینده خانه سینما نبوده به هر حال خانه سینما این طور نیست که آنجا یک میز داشته باشد و حضور پیدا کند یا نماینده خانه سینما بخواهد در شعبه شرکت نماید. شاید ممنوعیت ورود داشته باشد. وقتی ابلاغ می کنند متهم با وکیلش می تواند حضور داشته باشد. نفر بعدی را باید مشخص کنند که چه کسی است و اجازه رئیس دادگاه باشد. اینها مشکلات ماست و از قوه قضاییه درخواست کرده ایم در همه دادگاه هایی که در ارتباط با همکاران ماست نماینده خانه سینما حضور داشته باشد که تا این لحظه موافقت نکرده اند. به نظرتان آینده سینما چطور خواهد شد؟ به نظرم باید به آینده مسائل دیگر هم فکر کرد. چون سینما در زنجیره ای معنا پیدا می کند. سینما به علل دیگری گرفتار مسائلی شده بود که ربطی به ماجراهای سیاسی اخیر ندارد و برمی گردد به وضعیت سینما با پلت فرم ها که سابقه ۱۰ساله دارد. در دنیا هم این اتفاق افتاده و بحث کشور ما نیست. با کرونا مشکلات بیشتر شد و بعد هم این اتفاقات افتاد. ازاین رو بخشی از پارامترها جهانی است که وضعیت سینما را روز به روز سخت تر می کند و بخشی هم در ارتباط با کشورمان است که الحاق شده. مجموعا نسبت به آینده حس مثبت دارم و فکر می کنم نسلی در کشورمان شکل گرفته که دهه هشتادی ها نامیده می شوند، واقعا هم فرق دارند با دهه هفتادی ها. نسلی آمده اند که باید به آنها احترام گذاشت. چون خصوصیت های خاص خودشان را دارند و شبیه دهه شصتی ها هم نیستند. ولی آن نسل هم وارد سینما شده و هم نهاد صنفی مان وارد شده و وقتی با آنها مواجه می شویم، می بینیم متفاوت هستند که بخشی به خاطر وضعیت جهانی است. به نظرم پارامترهای برهم زننده اتفاقا همین نسل می تواند باشد و حتی وضعیت بهتری را رقم بزنند. وقتی خانه هنرمندان را تحویل گرفتید، وضعیت مالی خوبی نداشت. هم اکنون با مشکل بی پولی چه می کنید؟ هم اکنون هم وضعیت اصلا خوب نیست. آقای زاکانی با شما همکاری می کند؟ جنس مشکلات خانه سینما، خانه تئاتر و خانه موسیقی با خانه هنرمندان فرق می کند. علتش هم اینست که آنها به شکلی طی تفاهمی از وزارت ارشاد پولی می گیرند در حدی که بتوانند امورات عادی شان را می گذرانند. اما خانه هنرمندان با شهرداری سروکار دارد. خانه هنرمندان که محل اجتماع صنوف هنری است، ۱۲ تشکل هنری دارد به نظرم از قبل تر هم اجازه ندادند خودش تبدیل گردد به موضوعی که هر روز مجبور نشود مساله امروزش را حل کند. متأسفانه به این نتیجه رسیدم که خیلی مایل نیستند این خانه ها استقرار داشته باشند و این را شما در روابط اساسنامه ای و حقوقی شان می توانید ببینید. سؤال اینست که خانه ها کجا باید ثبت شوند. ارشاد می گوید باید در چارچوب مؤسسه فرهنگی نزد من ثبت شوید. یعنی صنف هم نیستید. خیلی ها در وزارت کار ثبت شده اند. آیا وزارت کار برای ثبت نهادهای صنفی در حوزه فرهنگ و هنر مناسب است؟ کجا باید ثبت شوند؟ آیا این قدر برای حاکمیت دشوار می باشد که جای اینها را پیدا کند؟ فلان نهادهای ثبتی باید این طور ثبت شوند، اگر قرار نیست از بودجه عمومی بهره گیرند و حق عضویت گرفته شود. به اینجا که می رسیم با ما شبیه آمریکایی ها حرف می زنند. می گویند در آمریکا حق عضویت هاست. من می گویم دمت گرم خیلی حرف خوبی می زنی. پروانه ساخت را هم بردار چون در آمریکا وجود ندارد. شما گزینش می کنید. من می گویم نهادی مثل خانه هنرمندان و خانه سینما چطور باید اداره شود که کاسه گدایی جلوی دولت نگیرد که بگوید تو را به خدا به من کمک کنید. آنها هم بگویند ما کمک می نماییم شما هم بفرمایید چه کار می توانید بکنید. از اینجا آغاز می شود. با حق عضویت. حرف متمدنانه ای می زنند. بعد شما روال تولید اثر و انتشارش را که می خوانید، می بینید شبیه جهان چهارم، یعنی خیلی عقب افتاده است. حق عضویت متمدنانه باید داده شود اما روال تولید باید کاملا شبیه کشورهای عقب افتاده باشد. این طور نمی گردد. اگر مثالی را از یک جای دنیا می آورید، لطفا همه اش را بیاورید. نمی توانید بگویید می دانید بنزین در کشور ما چند دلار است؟ بعد می گوییم چقدر به ما حقوق می دهید؟ آنرا هم با دلار حساب کنید. آیا این زیبنده کشور است؟ آیا مقرر است همینطور ادامه داشته باشد؟ اینجاست که وقتی به دوقطبی می رسند و می خواهند انتخاب کنند یک قطب دیگر را انتخاب می کنند. و آن وقت نباید به آقایان بربخورد چون این طور رفتار کرده اند. نمی توانند سر بزنگاه بگویند به فلان بازیگر میلیارد میلیارد دادیم چرا رفت، و این طور حرف می زند. من در جواب می گویم شما و نهادهای دیگر به این بازیگر میلیاردها پول دادید. اما شما به نهادهای صنفی بی توجهی کردید. نه اجازه دادید اینها بدون حرف و حدیث در جایی ثبت شوند، نه بودجه ای بی منت داشته باشند طبیعتا باید عکس العمل نشان دهند. چرا نشان ندهند وقتی این طور رفتار می شود؟ برای هر سال برای بیمه تکمیلی و بیمه، یک مرتبه به من بگویند روالی وجود داشته که سال بعد تکرار شده بدون این که ما دنبال چیزی باشیم. مگر می شود شما هر سال باید چرخ را از ابتدا اختراع کنند؟ باردیگر سیستمی از نو بنا شود، باردیگر همه فرم پر کنند، گزینش شود و بگویند شما هنرمند هستید برای گرفتن بیمه تکمیلی باید آثارتان را آپلود کنید که من متوجه شوم شما هنرمند است. اصلا چه کسی مقرر است تشخیص دهد. زمانی هم که به مشکل برمی خوریم می گویند نهاد صنفی کجاست. مگر شما به نهادهای صنفی توجه کرده اید؟ چرا تاکنون مدیرعامل خانه سینما انتخاب نشده؟ زمانی که هیئت مدیره جدید مستقر شد، پیش از ماجرای فوت مرحوم مهسا امینی بود. آن زمان در مورد این که مدیرعامل باید چه خصوصیت هایی داشته باشد، بحث شد. به این ماجرا که برخوردیم پارامترها عوض شد و مدیرعاملی که ما فکر می کردیم شاید مناسب برای موقعیت جدید نبود. موقعیت جدید هم وضعیت خاصی است. با چند نفر مذاکره کردم که مدیریت خانه سینما را قبول کنند. به من گفتند اگر شرایط به عقب برگردد و این موقعیت باشد به خودت بگویند بیا مدیر شو، قبول می کنی؟ هم اکنون معادلات ما مثل چهار ماه قبل نیست. به صورت کل با چیز دیگری در همه حوزه ها مواجه هستیم. ازاین رو من حق می دهم، به کسانی که پیشنهاد می دهم و آنها می گویند هم اکنون دوره پیچیده و سختی است که همین نکته که مدیرعامل در بزنگاه باید تصمیم بگیرد، کدام طرف بایستد و چه حرفی بزند، دشوار می باشد. از سوی دیگر فشارهای بیرونی به شکل جدی وجود دارد. پیچیدگی های چند ماه اخیر سبب شده پارامترهایمان فرق کند. ۵۷۵۷


منبع:

1401/12/01
12:14:07
5.0 / 5
1019
تگهای خبر: آموزش , بازیگر , تئاتر , تبلیغات
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
کامنتهای بینندگان سام فیلم در مورد این مطلب
کامنت شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
کامنت:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۵
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

سام فیلم - فیلم و سریال
samfilm.ir - حقوق مادی و معنوی سایت سام فیلم محفوظ است

سام فیلم

همه چیز درباره فیلم و سریال